Tuesday, December 20, 2005

گوشه تنها

آرام تر از یک گوشه تنها
سخت و دلباز
به دلبازی اسکروچ
و شاید شب
نگاهی بر من
بر من سر مست از آرامش بیندازد
بنشین و گوش کن
...
می آید آنچه باید
دست من وتو نیست
نوشته اند
من وتو بازیش می کنیم فقط
فروش بلیطش از تئاترهای پرستویی هم بیشتر است
منتظر نمان برای چشمهای نبمه باز غم
خیره شو به نگاه خیره اش
...
...
آذارش می دهند بیخبران از وجودش
کاش می فهمیدند فرشته درونش را
...
...
سر مست از غزل و شعر نو
به سویت می نگرم
و تمنای نگاه دارم