Tuesday, February 28, 2012

دلم خوش نمی شود

شبانه های عاشقی زمانی برای گریختن از همه بود
 و من
در نگاه شب گم و گور  کرده بودم خودم را
آهم را
نفسم را
قلمم را
نامم را
فیلترم کرده بودند این بیخبران از خدایم
دلم اندکی ازادی می خواهد و سرعت
باز شدن صفحه در 3 ثانیه
ندیدن صفحه پیوندها وقتی برنامه  جاوا می سرچی
ولی چه فایده
آرزوی عبث کردن
آخر  چه فایده
....
دلم خوش نمیشود
ویزایم آمد و سند آزادیم امضا شد و من درگیر کردم خودم را و نرفتم
به دنبال عهدی بهتر بودم و بستم
شاید باشد روزی که با هم آزاد شویم
با هم بپریم
ماچ بازی کنیم کنار و ساحل و بخندیم با صدای بلند
....
دلم پر است از دلار 2000 تومانی و پوند 3000 تومانی
که کم کرده توانم را برای ادامه دلپذیر
سرو چمان دلم ایران را نمی خواهد
یادم باشد این روزهای بیزاری را
شاید همانند آنوری ها دلم برایش روزی تنگ شود
دلم
آزادی می خواهد
ازادی
آخر دلم دیگر خوش نمی شود
ابنجا دلخوشی نیست
کار و کار و کار و کم شدن ارزش آنچه که برایش عرق میریزم