و باز هم صدای آشنای یک دوست می رود در سراب داستان خاله خرسه گم شود سنگی می آید برای کشتن پشه و من له می شوم ... و خاله خرسه یک گوشه به پشه فکر می کند و من گوشه ای دیگر به سنگ ... و باز هم صدای ویز ویز می آید خاله خرسه ای هم نیست تا سنگی باشد و پشه با خیال راحت ویز ویز میکند
No comments:
Post a Comment