دیدگانم اشک ندارند
اشکهایم را در روده ام جا سازی کرده ام
بگذار مهمان درون روده ام غذایش نمک دار باشد
اما نمی دانم چرا وقتی اشکهایم را می بلعد وحشی تر می شود
روده هایم را گره می زند
درد رو ده هایم قشنگ است
به یادم می آورد ، آنچه نباید
تلنگریست بر قلبم
ماه باید بتواند بدون خورشید هم بتابد
خورشیدی وجود ندارد تا بتواند ماه را نورانی همچون شب چهارده کند
روده هایم درد می کند
دردش قشنگ است
گوش زد می کند ، آنچه باید
No comments:
Post a Comment