Sunday, December 26, 2004

هیچی نمی دونم

رو هوام
نه شادم، نه ناراحت ، نه خسته،
نمی دونم چه احساسی دارم
نمی دونم باید چی کار کنم
نمی دونم چی صلاحه چی صلاح نیست
خودمو سپردم دست تقدیر
می دونم دارم بدترین کار رو می کنم
می دونم آخرش پشیمون می شم
ولی قدرت فکر کردن ندارم
این یکی دو دونه قدرتی هم که برام مونده می خوام صرفه ادامه دادن بکنم
آخر این راه چیه نمی دونم
به کجا دارم می رم هم نمی دونم
نمی خوام چیزی بدونم
مگه چقدر وقت دارم زندگی کنم
مگه چقدر وقت دارم
من می خوام از زندگیم لذت ببرم
فقط همین

No comments: