Monday, December 27, 2004

وقتی با تو هستم

صدای دلنشین انداختن خلتهایش بر روی زمین مانند لالایی شبانه ام است،.. وقتی با تو هستم
سرمای استخوان دردآور ،مانند مرهمی بر دردهای زانوانم است ،.. وقتی با تو هستم
بدنم بوی صابون فا نمی دهد اما بوی دلپذیرت می پوشاند بوی عرق سردم را، دنیا بوی سیب زمینی سرخ کرده می دهد با خیارشور،.. وقتی با تو هستم
میز شام دو نفرمان با ظرفهای یک بار مصرف همانند میز هیجده نفره کاخ نیاورانه با 4 مدل کارد دسته نقره ،.. وقتی با تو هستم
نمی دونم باید خنده سر می دادم یا اشکم را نثار گونه ام می کردم وقتی عکسش را در موبایل دیدم
راستی می دونم خیلی سخته که هر وقت من روی فرشهای استاد دانشگاه تنیس باز آب می ریزم تو رو هم آواره می کنم
من دلم آب لیمو شیرین با چرکهای دست تو می خواهد
آب لیموی شور چی رو نشون می ده؟

No comments: