Thursday, December 16, 2004

ریش سفید

هوا سنگین است و من دلم تنگ است برای دیدن
زیر بارون که خیس میشی
یک احساس مطلوب بهت می گه که هر چی کثافت و آلودگی تو هوا بود داره رو سرت میریزه
صداشو می شنونم داره با من حرف میزنه
می گه کوچولو غصه نخور همه چی خوب میشه
همه چی درست می شه
تو هم به آرزوهای کوچیکت میرسی
بعد با ریشهای بلند و سفیدش رو صورتم می کشه و لبخند می زنه
من هم دستاشو رو سرم میذارم
و می فهمه که باید با موهام بازی کنه
من چشمهامو باز می کنم و تو رو می بینم
تو اشکهامو پاک می کنی
و من کنارت آرومم
کنار تو هیچی نمی خوام
هیچی

No comments: